nt> Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA yles DefLockedState="false” DefUnhideWhenUsed="true” DefSemiHidden="true” DefQFormat="false” DefPriority="99″ LatentStyleCount="267″> ideWhenUsed="false” QFormat="true” Name="heading 1″ /> در بین عرفای متاخر شیعه کمتر کسی را می توان به اندازه امام خمینی رحمه الله علیه یافت که در آثار خود به ترویج عرفان ناب وطرح مبانی عرفانی اهل بیت پرداخته باشد. ایشان از همان آغاز جوانی پای در سیر وسلوک معنوی گذاشت وچون خوب فقه را آموخته بود با قدرت ونظری قوی وارد حوزه مبانی عرفانی شد ومی توان گفت روشی جدید را بنا نهاد عرفان امام به شدت تحت چهارچوب قران وروایان اهل بیت عصمت است سعی نموده است از مبانی عرفان مصطلح تا جایی که لطمه ای به شریعت وارد نشود استفاده کند ایشان برخلاف برخی از کسانیکه در این راه وارد شدند اهل تساهل وتسامح نبود وهر کجا اشکالی در مبانی می دید به شدت با آن مقابله می نمود مثلا می بینیم امام وقتی به منصور حلاج می رسد چطور اورا نقد میکند واورا جاهل می خواند.شطحیات را رد میکند وبه بسیاری از بزرگان تصوف میتازد عرفان وتصوف را از هم جدا نموده وحتی بین درویش وصوفی فرق قائل می شود عرفان امام در عین قدرت وجذابیت بسیار مرزبندی دقیقی دارد ایشان همیشه با داستانهایی کذایی وکرامت بافیهای متصوفه در آثارشان برخورد نموده وانها را نفی میکند وهر کجا کار زشتی می بیند آنرا رد نموده وبرایش فرقی ندارد امام در کشف الاسرار به مولوی نقد میزند ودر جایی دیگر از خوبیهای او استفاده میکند اگر برای مثال میگوید همچو منصور خریدار سر دار شدم که تشبیهی است مثل تشبیه اهل بخشش به حاتم طائی اما در اکثر آثار خود حلاج را تکفیر ورد میکند واورا وامثال اوکه اهل شطحیات هستند را متکبر وجاهل می خواند امام در همین مورد می فرماید: گرتو آدم زاده هستی علم الاسما چه شد قاب قوسینت کجا رفتست او ادنی چه شد برفراز دار فریاد انا الحق می زنی مدعی حق طلب انیت وانا چه شد ایشان همچوخواجه شیراز در نقدهای تندی شطحیات را میکوبد و به امثال بایزید وحلاج که با انالحق وسبحانی ما اعظم شانیهای خود مدعی الوهیت شدند خرده میگیرد ومی فرماید: اي مدعي معرفت وجذبه وسلوك ومحبت وفنا،تواگر براستي اهل الله واز اصحاب قلوب واهل سابقه حسنائي هنيئا لك،ولي اين قدر شطحيات وتلوينات ودعويهاي گزاف كه از حب نفس ووسوسه شيطان كشف مي كند مخالفت با محبت وجذبه است:ان اوليائي تحت قبائي لايعرفهم غيري.تو اگر از اوليلي حق ومحبين ومجذوبيني خداوند مي داند ،به مردم اين قدر اظهار مقام ومرتبت مكن.واين قدر قلوب ضعيفه بندگان خدارا از خالق خود به مخلوق متوجه مكن وخانه خدارا غضب مکن.بدان که این بندگان خدا عزیزند وقلوب آنها پرقیمت است.باید صرف محبت خداشود.این قدر باخانه خدابازی مکن وبه ناموس او دست درازی نکن.(فان للبیت ربا) پس اگر در دعوی خود صادق نیستی درزمره دورویان واهل نفاقی.